مهربد جونمهربد جون، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

خاطرات مهربد

این روزای مهربدم

عکسهای این روزای مهربدی اینم کیک نولد منه که بابایی خریده دوچرخه سواری با بابایی اینجا هم با رادین ست کردین تااااااااااااااااااااااااااااااااااااااب بازززززززززززززززززی عاااااااااااااااااااااااااااااشقتم مهربد جووووووووووونم ...
17 ارديبهشت 1393

پایان 6 ماهگی

پسر گلم عشقم 6 ماهگیت مبارک باشه عزیزترینم مهربد جونم 3 روز پیش 6 ماهگیت تموم شد و به هفتمین ماه زندگیت پ گذاشتی . تو این چند روز حسابی سرمن شلوغ بود و سرگرم رسیدگی به تو بودم آخه واکسن شش ماهگیت برات یکم سخت بود و تو خیلی اذیت شدی عزیز دلم .   شب قبل از واکسن زدنت من خیلی استرس داشتم و همش میترسیدم که حالت بد بشه آخه سری پیش تب کرده بودی و اذیت شده بودی . این دفعه با بابا امیر برای واکسن زدن به مطب رفتیم . موقع واکسن زدن زیاد گریه نکردی آخه دیگه پسر کوچولوی من مرد شده واسه خودش . وقتی رسیدیم خونه تا یکی دو ساعت خیلی شنگول بودی و بازی میکردی اما بعد از چند ساعت که آمپول ها اثر کرد تو شروع کردی به گریه کردن ...
3 ارديبهشت 1393
1